متن آواز

متن جدیدترین آهنگ های ایرانی
تبلیغات
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجید اخشابی» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ب.ظ

متن آهنگ مجید اخشابی به نام ماه و پری

بی سر انگشت من گل بی حالتی

رازی از من نپرس تو که بی طاقتی

تا که دریا منم پر ماه و پری

ماهی تشنه رو به کجا میبری

خواندمت آمدی تا تماشا کنی

میگریزی ز من که چه پیدا کنی

درد خود جوش را هر دوایی ز من

ساز خاموش را هر نوایی ز من

آشتی کن منو هر سلامی منم

اولو واسه تو وسلامی منم

هیچکس مثل من به تو فرصت نداد

آه این قصه را زود بردی ز یاد

نقش جان نقاشی در تو رقصانم هر کجا باشی

این عشق هستی هستیس از گلستان تا پرگل کاشی

وقتی گم شدی در مه به کی بخشیدی عمر بی برگشت

از من سال ها دوری عاقبت روزی باز خواهی گشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۲۲:۲۷
علی مدیحی بیدگلی
دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ب.ظ

متن آهنگ مجید اخشابی به نام حرمت

تو هم چو خویش ندا ، من تو را دارم

تو را دارم …

مرا ز جمع تهی مایگان حساب مکن

حساب مکن …

مرا ز جمع تهی مایگان حساب مکن

♪♪♪♪♪♪♪♪

خلوص حاجت من با عیار چشمام بسنج

اگر در آن خلالی بود مستجاب نکن

آه

مرا که ماهی دریای بی کرانه تو ام

مسیر طعمه ی قلاب این سراب مکن

مسیر طعمه ی قلاب این سراب مکن

من از خزانه ی تو وعده ی کرم داده ام

وعده ی کرم داده ام

تو را به حرمت نانت مرا خراب مکن

قصور و عذر مرا فرصت ندامت ده

فرصت ندامت ده

برای کیفر تقصیر من شتاب مکن

شتاب مکن … شتاب مکن

مرا که ماهی دریای بی کرانه تو ام

مسیر طعمه ی قلاب این سراب مکن

مسیر طعمه ی قلاب این سراب مکن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۴۴
علی مدیحی بیدگلی
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ق.ظ

متن آهنگ مجید اخشابی به نام آب و آینه

زیر سقف آسمون نقره کوب ، شبح شهر سیاه و می شه دید

ترمه و عقیق آب و آینه ، گوشه ابروی ماه و می شه دید

بعضی ها مثل ستاره ها سپید ، رفتن وتکیه به آسمون دادن

بعضی ها رو پشت بوم خونشون موندن و ماه و به هم نشون دادن

باز باید یه دور دیگه بگذره ، از همین یک دو سه روزه عمرمون

می مونیم یا نمی مونیم با خداست ، پای سفره های افطار و اذون

کاشکی عطر نفس فرشته ها ، این دل عاشقو مبتلا کنه

کاشکی بارونی بیاد از آسمون ، قلبای شکسته رو طلا کنه

کاش زمونه فرصتی به ما بده ، فرصت دوباره آشنا شدن

کاش یه بار هم ما رو قابل بدونن برا پر کشیدن و رها شدن

ای نسیم رحمت خدا ، ای هوای باغ آشنا

چون خزان دل شکسته ایم ، ما به حال خود مکن رها

خوش ب حال اون ستاره های دور ، که غبار جاده رو جا میذارن

سوار اسب سیاه شب میذارن ، تو رکاب ماه نو پا میذارن

خوش به حال اون جوانه های نور که شدن شکوفه های شب عید

اونا که پرنده های دلشون از رو دستای قنوتشون پرید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۸
علی مدیحی بیدگلی