۲۴ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

چراغو خاموش کن ولو شو تو بغلش

دست بکش رو بدنش

یاد منم نیفت آروم آروم بزن نفس

یه تار موشو نکنی با دنیا عوض

باهاش بخند بی کسیمو به رخ بکش

ازم دور شدی بیشتر بچسب بهش

یه روز بجایه اون دستم رو موهات بود

سرم رو شونه هات بود

بگو چی شد رفتم از نگات

من یه بغضم لابه لایه خنده هات

منو ببین حاله الانمو نگاه ساکت فقط بهم بگو چرا

مگه چی کم داشتم از آدمایه دورت

نرسیدم به تو تو برس به خودت

ولی یه شب منم میام به خوابت که مثله من روشن میشه چراغه اتاقت

میرم از اینجا اگه بذاره قلبم یکی تو قلبت جام میشینه کم کم

خیلی راحت تو منو دورم زدیو ولی من خاطراته تو رو دوره کردم

زیر دستات بودم میگرفتی دسته بالا از اون آدمه عصبی ببین چی مونده حالا

قول دادیم شبارو صبح کنیم با هم تو نیستی شبا تنها قصه میسازم

شاید حاله تو هم از من نداره دست کم

نصفه شبا حرف میزنی تو هم با قاب عکس من

شاید هر چقدر عاشقش باشی

دلت بخواد بازم سر بذاری رویه دست من

یا نه اینقدر غرقی تو خوشی که چیزی رو که دوست داره فقط میپوشی

پیشه رفیقات خیلی حساسی روش عکسشم گذاشتی رو صفحه ی گوشیت

شکر همونه که دلت میخواست من که بودم فقط باعثه افت کلاس

خداروشکر نبود من حس نمیشه ولی اونم یه روز از تو خسته میشه

از تو که فقط پره عقده ای واسه شبی فقط باید صبح بری

میدونی نمیتونی تو با یه نفر باشی تو ماله همه ایی چونکه خوشکلی

میرم از اینجا اگه بذاره قلبم یکی تو قلبت جام میشینه کم کم

خیلی راحت تو منو دورم زدیو ولی من خاطراته تو رو دوره کردم

زیر دستات بودم میگرفتی دسته بالا از اون آدمه عصبی ببین چی مونده حالا

قول دادیم شبارو صبح کنیم با هم تو نیستی شبا تنها قصه میسازم

زیر لبت اسممو صدا نزن

میگفتی میمیری اگه کم شه یه تار ازم

کل موهام ریخته سرفه هام عادی نیست

گودیه زیر چشم از رویه بیخوابی نیست

تمومه نزدیکانم بهم دلداری میدن

تا تو رو میبینم میگن اشتباه دیدم

مادرم بالا سرم گریه میکنه

میگم چی شده میگه هیچی دعا میکرد

میدونم آخراشم آخرین نفسامه گلم

برو راحت دنبالت نمیدو ام

تا که میرم میره تویه سکوته خونه

یه چیزایی میدن بهم میگن قرصه خوابه خوبه

اینا نمیدونن دوایه دردم تویی که

شکست رد شدم از هر پلی که اونورش تو بودی

اینا امیدواری میدن ولی امیدم تو بودی