دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ب.ظ
متن آهنگ مجتبی کبیری به نام حادثه
ای که تو شوق صدامی توی اوج یک ترانه
از همین حادثه رد شد خاطرات عاشقانه
بعد از این حادثه هرشب توی اوج قصه موندم
خط به خط میسوختم اما قصه رو از نو میخوندم
تو میدونستی همیشه بودنت قافیه سازه
من نفهمیدم دلم خواست خودشو به تو ببازه
تو نفهمیدی که بی تو دل عاشق پُره درده
من میدونستم نباشی نفسم همیشه سرده
کاش میشد تو باشی و تکیه بدی به واژه ها
یه ترانه باشی و بشینی تو رنگ صدا
کاش میشد باشی و غوقایی برام به پا کنی
با نگاه عاشقنت خودتو رها کنی
♫♫♫
حالا من مثل یه خطم به موازات بهانه
خطی از تا سرانگشت ترانه
کاش میشد تو باشی و تکیه بدی به واژه ها
یه ترانه باشی و بشینی تو رنگ صدا
کاش میشد باشی و غوقایی برام به پا کنی
با نگاه عاشقنت خودتو رها کنی
۹۴/۰۹/۰۹
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.